آرتينآرتين، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

جوجو کوچولوی مامان و بابا

بعد از چند وقت ......

سلام عشقم، خیلی وقته نبودم مامانی ،،، اخه تو شیطون اصلا فرصت هیچ کاری رو بهم نمیدی که جونم ..... فسقل مامان تو این مدت که از بهترین روز زندگیم یعنی روز تولدت میگذره حسابی باهات سرگرم شدم وبهت عادت کردم اخه نمیدونی که خیلی شیرینی قربونت برم. جیگر مامان از اول خلاصه برات بگم که تو این 7 ماهه چه کارایی کردیم   ماه اول که خیلی خیلی خیلی سخت بود البته اینم بگما سختیش خیلی شیرین بود . وای از شیر خوردنت یادم میفته غش میکنم قربون لبای کوچولوت برم که بلد نبودی شیر بخوری و تا صب مامانی رویا گردنتو میگرفت و نازت میکرد تا تو کوچولو شیر بخوری  کم کم  یاد گرفتی و واسه خودت آقایی شدیااااا ماه دومم که الهی من بمیرم برات بردیم واس...
18 مهر 1392

بهترين روز زندگي مامان و بابا ١٤ اسفند سال ١٣٩١

سلام عزيزم بعد از يه مدت خيلي طولاني سلاممممممممممممممممم الهي من فدات بشم كه بالاخره تو هم به اين دنيا اومدي و ما رو خوشحال كردي عشقم ماماني قربونت بشه اخه خيلي نازييييييي ارتينم ، حالا ميخوام خاطره روز زايمانم رو و روزاي بعدش رو برات بگم ،،،،، اولش قرار بود سزارينم واسه ١٢/١٢ باشه اما ون ماماني از دكترش ناراحت شد و قاط زد يهو تصميم رفتم دكترمو عوض كنم :)))) با ماماني رويا رفتم بيمارستان صارم و با يه خانوم دكتر مهربون وقت گرفتم و بعد كلي ازمايش و ... قرار شد شما رو روز ١٥ /١٢ به دنيا بيارن :))) واي عزيزم خيلي سخت بود كه ٣ روز ديگه به اومدنت اضافه شده بود خلاصه وقتي خاله نسيم اين موضوع رو فهميد گفت ااي كاش ١٤/١٢ بود كه من ١٥ ام برم ...
10 فروردين 1392
1